چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۱
۰ نفر

شعر روزهای رفته: ناصر کشاورز

دوچرخه 569

دوباره من و خاطرات
که مثل نسیمی گذشت
همان روزهایی که رفت
و یک لحظه هم برنگشت

به چشمم فقط زندگی
کمی برف بود و کلاغ
شبِ کوچه و رقصِ برف
در اطراف نور چراغ

چه حس‌های نابی! دلم
در اندیشه و غم نبود
چه پُر بودم و هیچ‌چیز
در آن لحظه‌ها کم نبود

نمی‌گویم آن روزها
چه خوش بود و پَر زد ز دست
گذشته، گذشته نباید که در
غم و حسرت آن نشست

هنوز آسمان ابری است
و برفش همانی که بود
چه خوب است از نو دلی
به او داد و شعری سرود

مربع روزها
مریم کوچکی

روزهای داغ و کشدار تابستان
روزهای سرد و یخ زمستان
روزهای بارانی بهار
پاییز و رنگ‌های بی‌شمار
همه و همه
مربع‌های کوچکی هستند
روی تقویم چسبیده
به دیوار آشپزخانه

کد خبر 115558
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز